محل تبلیغات شما

امروز خواب خوشمزه ای دیدم خواب دیدم داریم میریم خونه ی خاله زینب همون که دخترش کوثر گرافیک میخوند. (فامیل دور مامانمه) خب بعد من رفتم شیرینی بخرم من برعکس واقعیت زودتر از همه اماده شدم و رفتم بعد اون همه شیرینی رو دیدم شروع کردم انتخاب کردن جعبش کوچیک بود ولی میدونی شیرینی ها گنده بودند فک کن دوتا کیک فنجونی که لاش خامست و روش باز خامه اس از اون خامه های شبیه بستنی و روی هر کدوم یک تزیین توت فرنگی شکلاتی و. چند تا انتخاب کردم طرف گذاشت رو ترازو شد 8 کیلو دویست:/ بهش گفتم کمش کن مامانم خفم کنه بفهمه گفت نمیشه سه ساعت چیدم://// خیلی نامرد بود ولی بالاخره مامان اومد حساب کرد شانس اوردم نمیدومن هیچی نگفت تو راه هم شیرینی که روش توت فرنگی بود رو خوردم جاتون خالی خیلییی خوش مزه بود:// 

وای دلم خواست خیلی خوش مزه بود:((


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها