محل تبلیغات شما

. تابستون برای اینکه چه رشته ای برم کل خونواده رو به هم ریخته بودم و هزار بار با بابام بحث کردم و مامانم قطعا با بابام. چون بابام موافق هنرستان نبود. با این حال من دودل بودم بین هنرستان و انسانی اما حرف بابام دکتر بود! زور نمیکرد اما میگفت هر چی میخای بری جز سینما جز هنرستان.

بالاخره راضی شد برم هنرستان ولی هنوز با سینما مخالف بود. نمیدونم واقعا چی شد واقعا نمیدونم چی شد که کوتاه اومدم گفتم باشه! رفتیم کل منطقه ها رو گشتیم تا مدرسه ای پیدا کنیم که انیمیشن داشته باشه! 

چند هنرستان محدود این رشته رو داشتن. حتی سینما. همشون هم غیر دولتی بودن. خب معلومه فقط شهریه اش 9 میلیون بود. بابام هم همچین پولی نداشت.

سه گزینه مونذه بود تصویرسازی رایانه ای و انسانی و گرافیک, از هر سه تاشون به یک شکلی متنفر بودم و به یک شکلی دوسشون داشتم. 

گرافیک رو انتخاب کردم. بعضی روزا فک میکنم انتخاب درسته. بعضی روز ها هم با تمام وجودم میخام داد بزنم از این رشته متنفرم و هیچ انگیزه ای برای بیدار موندن و کار کردن و تلنبار نکردن فعالیت مدرسه رو ندارم.

با خودم فک میکنم کار درستی کردم؟ کوتاه اومدم؟ با خودم میگم خدا پولشو میرسوند.  نمیرسوند؟ وجدانمو اینجوری اروم میکنم که خب رشته ی بی ربطی نی! خیلی چیزای بیشتری یاد میگیری و. 


ولی هیچ علاقه ای به این رشته ندارم. نداشتم و ندارم. حالا باز بگید خوش به حالت داری گرافیک میخونی خوش به حالت عاشق این رشتم. من که از اینکه گرافیک میخونم اصلا احساس خوش بختی نمیکنم.


انتخاب خودم بود میتونستم برم ریاضی بخونم به تقلید کل خانواده یا برم تجربی بخونم به اصرار پدر!

اما هیچ کدوم نشد نه تقلید نه پدر نه خودم! 


شایدم باید میرفتم فیلمبرداری با اینکه کاردانش بود با اینکه میگفتن اذیت میشی با اینکه میگفتن نمراتت بالاس با اینکه مدرسش دور بود با اینکه


خدایا خدایی کی تابستون میاد؟ دیگه تحمل این همه کارو ندارم چیی میشد معلم طراحی هم مثل بقیه معلما یک کم شعور داشت کار برای عید نمیداد یکم خستگی در میرفت تنی در رفته ولی ذهنی نه. خودش رفته کل ایرانو گشته بدون دغدغه بعد به ما یک عالمه کار داده.




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها