محل تبلیغات شما

تا دوازده و نیم خوابیدم خوب بود.

بعدش هم دعوا شد بین مامان و رقیه و مثل همیشه منم این وسط تباه شدم و مامان بم گفت همه ی فیلما رو پاک کنم. فقط به خاطر اینکه رقیه یک سریال مزخرف دان کرده. و مثل همیشه کوثر کوثرش به راه بود کوثر پس چرا میبینه؟ کوثر چرا فلان میکنه؟ کوثر فلتان؟

من تا کی نباید فیلم ببینم؟

هی میگه فیلم کار نیست پس چیه؟ اتلاف وقته؟  نه برای کسی که میخاد کارگردان بشه!  اینم جزو کارشه که باید فیلم ببینه!

من هیچ وقت رقیه رو نمیبخشم. واقعا دیگه چی میخاد؟ دیگه چیو میخاد ازم بگیره؟ چیزی هم مونده که بخواد بگیرن ازم؟ 

حالم از همتون به هم میخوره. تا کی باید با این قوانین مسخرتون سر کنم؟ چادر بپوشم فیلم نبینم زندگی نکنم!؟منو مقصر بدونید در حالی که همش زیر سر همین رقیه است؟

میگن دعوای امروز همش تقصیر توئه که از رو تختش رفتی!! خب تختشو ببنده که کسی از روی تختش نره از روی زمین بره! کل زمین رو اشغال کرده! من از دیوار عبور کنم برم؟ یا منتظر خاتون بشینم؟! 

هر دفه هم تختمون رو میبندیم فقط خاتون نمبینده بعد هر دفه هم میگه اول شما ببیندید تا ببندم! خب ما بستیم تو چرا نمبیندی؟ ها؟ حیون 

یک روز میکشمت

نکنه کارای بعدیشم تقصیر منه؟ من که تو حموم بودم!

دیگه علاقه ای ندارم چیزی بنویسم مخصوصا ادامه ی امروزو. پس الان مینویسم

یک مدت نمینویسم 

فعلا




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها