محل تبلیغات شما

داشتم به این فکر میکردم که اگه بچه دار شدم هیچ وقت بچمو نمیفرستم مدرسه. مدرسه فقط یک مکانیه که بچه رو ربات فرض میکنه و همه خلاقیت و شیطنت و خنده هاش و شادی هاش و همه چیزشو ازش میگیره تا مورد قبول دو سه نفر به اسم معلم و مدیر و ناظم باشه تا نمره ی انظباطی بگیره تا مدرسه ی بعدی ثبت نامش کنن تا معدل خوبی داشته باشه تا

امروز دو نمره از همه ی ما گروه دهم گرافیک ب کم شد فقط چون داشتیم شادی میکردیم خب دیگه مدرسس! مکانیه که باید مثل ربات نخندی دست نزنی اروم بری بیای یک کتاب رو بجوی ساکت بشینی یک اب ساده هم خواستی بخوری باید اجازه بگیری!

اگه مدرسه ی اینده نظامش هم باز همین شکل باشه فقط کمی تغییر کرده باشه از نظر ظاهری قطعا بچه مو نمیفرستم مدرسه البته اگه تا اون زمان مدرسه ای وجود داشته باشه! 

چیکار کرده مدرسه با ما؟! 

هر چقدر هم بگذره قطعا تاثیرات بعضی از معلما چه عوضی چه خوب نمیرن تاثیر بعضی حرفا بعضی مقایسه ها بعضی ترسایی که تو دلمون کاشتن ترس از امتحان کردن ترس از خود بودن هر چقدر هم تلاش بکنیم باز تاثیراتش چه کم چه زیاد باقی خواهد بود.

برای من که این شکلیه تا الان که این شکلی بوده هر چقدر تلاش کردم از اون سال تا حالا همش یک مدت درست میشه و بعدش باز میگرده به همون حالت سعی میکنم منم بخندم ولی واقعا گریم میگیره از این موضوع که چرا من نمیتونم مثل حدیث باشم؟ مثل ایدا باشم؟ واقعا چرا؟ 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها