محل تبلیغات شما

خواب نبودم برا همین بابا ساعت ده گفت بریم نمایشگاه کتاب؟ گفتم نه بریم عکاسی! و اینگونه شد تا دو نخوابیدم و ساعت ده  بلند شدم ناهار خوردم و رفتم عکاسی به قول بی بی حدیقه الام الاصخول که معنیش میشه پارک بز ها:/ همچین چیزی. عکس گرفتم برگشتیم بابا خوابید ایناستاگرام گردی کردیم و حال بدمونو بد تر.

بعد رفتیم قبرستون بابویه عکس گرفتم

کلا 20 تا عکس تایید نشده برام مونده! بعد همش حس میکنم عکسام کمه! خو د لنتی کلا اصن چند تا عکس باید تایید شه که عکسات کمه!

حوصله ی کار کردن ندارم. شدید دلم گرفته. کاش یکی بود بزنه تو گوشم بگه دو هفته دوهفته تا تموم شدن ژوژمانا مونده دو هفته حق نداری حالت بد باشه.

حوصله ندارم. خستم. حس میکنم از کل دنیا عقبم. اصن حس نمیکنم که متولد یک بچه ی دهه هشتادیم بلکه حس میکنم متولد دهه چهلم! شاید مال عهد قاجارم!

باز سردرد گرفتم ادامه پیدا کنه باز شب نمیتونم بخوابم

فردا امتحان میان ترم دارم اصن یادم نبود


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها