محل تبلیغات شما

تو بچگی به خاطر بعضی کارامون دعوامون کردن محروممون کردن فکر میکنم تنها دلیل اینکار اینه ککه با هنجار های خانواده سازگار نبود, چون خانواده فکر میکردند اینکار غلطه ولی ممکن بود که درست باشه! توی خانواده بخشی از وجودمون سرکوب شد.

بزرگ شدیم رفتیم مدرسه هنجار های جدید, ادمای جدید به خاطر کارهایی که غلط نبود فقط معلما و بقیه حوصله ی کنجکاوی و خلاقیت و . این همه بچه با هم  رو نداشتند باعث شد بخش دیگه ای از وجودمون سرکوب بشه.

بزرگتر شدیم یادم نمیاد هیچ وقت موقع ثبت نام یک مدرسه امضا کرده باشم که باید ساکت باشه, نباید از حقش دفاع کنه و. ولی برای هرکدوم از اینکار ها باز دعوا و سرکوبمون کردند.

دوروز دیگه هم قراره وارد جامعه ای بزرگ تر بشیم. با هنجار های بزرگ تر که قائدتا خیلی هاش هم غیر عقلانی ترند. 

از انسان ها متنفرم. متنفرم چون به همدیگه اجازه نمیدن طرف مقابل خودشون باشند چون فقط با هنجار های خودشون فرق دارند.

از انسان ها متنفرم چون معلوم نی پشت هر حرفشون چیه. و باید تک تک رفتارشون رو زیر نظر داشته باشی تا منظور واقعی یک حرفشون رو بفهمی

از انسان ها متنفرم چون هیچ وقت صادقانه و رک حرفشون رو نمیگن.

و.

پارسال تو مطالعات نوشته بود برای اینکه مورد قبول یک جامعه و یک گروه باشیم باید هنجار ها ینی باید و نباید اون گروه رو رعایت کنیم. باید و نبایدی که معلوم نیست از کجا اومدن.

دیگه برام مهم نی که مورد قبول کسی باشم. از این نقطه ی امنی که پشت این هنجار های مزخرف برای خودم درست کردم خسته شدم.


چرا واقعا بعضی از مردا فک میکنن وقتی میرن خاستگاری قراره یک کالا بخرن؟ اعم از قیافه و قد و . که درخواستیه باید براشون سفارش داد زن رو کت بسته میخان تحویل بگیرن.

درس نخونه کار نکنه فلان نکنه فلتان نکنه تنهایی نره و.

واقعا هنوز از این نوع مردا هست؟ خب هست دیگه! از مردا که متنفرم ولی از اون زن متنفر ترم و متاسفم که عاشق همچین مردی میشه و بهش بله میگه. 

هی اقا تو قراره یک شریک زندگی برای خودت انتخاب کنی قرار نی یک کالایی رو انتخاب کنی تو خونت نگه داری هروقت دلت خواست باهاش *** کنی یا کتکش بزنی.

واقعا این دخترا رو درک نمیکنم واقعا نمیتونم درک کنم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها