محل تبلیغات شما

دو هفته با خانم کربلایی داشتیم که دیروزش اونجوری گذشت:( 

امروز بر عکس هر چهارشنبه ی دیگه یکم حال و هواش برام قابل درک تر و بهتر تر بود. 

دو زنگ اول عکاسی دیر رفتم و اسممو نوشتن. عکس شیر لول ابم تایید شد و عکس بچه گدا برای جشنواره چقدر دلم میخاد لوله ی ابم بره خیلی دوسش دارم. بهش ایمان دارم:// هههه :/ 

هیچی هر دو زنگ عکس دید چون واقعا وقت نیست و هفته ی دیگه فقط میخاد تایید شده ها رو ببینه:/ تا یک عکس برای شاسی انتخاب کنه:/

دو زنگ دوم هم کار نکردم کردم ولی کن و دور خانم جمع شدیم و خانم پس زمین کار گروهی رو زد:/  مومن یهو گریه کرد:( 

دوربین گرفتم و فردا قراره برم نمایشگاه و مهمون داریم:/

برگشتم از مدرسه خوابیدم واقعا نباید میخوابیدم حالمو بد تر کرد گلو دردم و سردردمو .

چایی خوردم و عکس برای بچه هاانالیز کردم و مامان مناراحت شد گفت اینا که حاضر نیستند جوابتو بدن چرا اینقدر براشون وقت میزاری:/ راست میگه.

حااااااالم بده: همین:/

فعلا:)

 + موبایلم دو روزه توی مدرسس اههههه همش یادم میره بگیرم:/// کامپیوترم هنوز هدفون نداره:/ من چجووووووووری اهنگ بگوشم؟


+ این کامیپوتر واقعا یک هدفون و یک موس نیاز داره:/ بابام الان دوباره میره و هنوز من باید بدون اینا عذاب بکشم:/


+ اش و چیپس و ماست موسیر خریدم و ناهارمم باقالی پلو بود:) از نظر خوراکی هم بازی امروز مدرسه خوب بود:// اصن میشه گفت قابل درک ترین چهارشنبه ی سال بود :/


+میدونم اگه اهنگ گوش بدم حال گوش و حلق و بینیم بدتر میشه ولی داغونم. موبایلمم نیست که بتونم برم یکم باهاش حرف بزنم.  هرچند اگه میرفتمم بام حرف نمیزد:(( ولی حداقل میتونستم یک عالمه چرتو پرت تو پیویش بنویسم, و بعدا پاکشکنم برم بقیه کارای ژوژمانو کنم. 


++اهنگ دریای مسیح و ارش


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها