محل تبلیغات شما

رفتم حموم بالاخره لباس هاپکیدومو شستم پدر زیاد ریختم. اینقدر زیاد که خیلی کف کرد به مامانم گفتم چیکارش کنم نمیدونم چی گفت ولی من برداشتم هی میزدم به در و دیوار:)خیلی خوش گذشت بعد لباس رو گذاشتم تو لباس شویی تا خشکش کنه ولی یادم رفت. مامانم هم فک کرد عمدی انداختم دوباره شستتش://

رفتم مدرسه. دو زنگ اول علم مماظر تمرین کردیم برای خقته ی دیگه. فصل سایه رو درس نداده ولی بقیه رو درسم داد. 

دو زنگ دوم طراحی چهره کار کردیم هفته ی, دیگه ژوژمان و امتحان طراحیه ژوژمان دوتا مداد, راپید یا خودکار, بی جان و چهره. از هرکدومش یکی هم میده سر امتحان.

هوووم.

رفتم هاپکیدو 7 نفر بودیم همین که نگار نبود خیلی بود.استاد حکم سبزمو بهم داد. دفاع شخصی باز کار کردیم.با اینکه سه ماه نبودم ولی تو نستم دفاع شخصی خودمو به اونا برسونم. ولی تو حرکات و پا و دست باید بیشتر تلاش کنم تو افت میتونم خودمو برسونم.مشکل مبارزس. نفسم خیلی بیشتر از,قبل کم میارم و حرکات .:)

ام فردا باید کارای مبانی تحویل بدم ولی با خیال راحت نشستم مافیا بازی میکنم خخخ:// 


+ دعا کنید فقط طراحی نیفتم. همین برام کافیه مرسی.

+ هنوز یک دونه نوروز ندارم. فردا احرین روز دیدن عکسه. 

+ چرا اینقدر مانگای نا کجا اباد موعود رو مخ شدهههههه؟  چرااا تموم نمیشه. چرا نمیگه تهش چیه :// اعصابم خورد شد اینقدر صبر کردم دوماه شددددد:/ تازه از 121رسیدیم به 133 هیییی


+ تا رفتم  سر کلاس, یهو برگشت گفت یک چی بگم خفم نمیکنی؟ بعد وسیبمو در اورد گفت دست من بود. هوم:))


+خوب شد b غایب بود غیر از این سر طراحی اگه میخواست از, من بگیره وسایل واقعا سرش داد میزدم. 




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها