محل تبلیغات شما

امتحان فارسی دارم و نمیخونم. خواستم کتاب بخونم ابجیم گفت پاشو کار کن. پاشدم فتوشاپ رو باز کردم دوتا عکس رو درست کردم اپ که کردمشون بستم حالا دست و دلم به هیچ کاری نمیره نه کتاب خوندن نه کار کردن نه درس خوندن://

و همچنان بی هدفون میگذرونیم.ولی کم نیوردیم و میریم خونه ی مامان بزرگمون با دایی  فیلم میبینیم. مارمولک دیدیم و اندرز گیم و این دفه قرار شد من انیمه ببرم ببینیم:)) بهش گفتم اتک تایتان ببینیم گفت حوصله ی سریال ندارم :( کل تابستون قراره برم و باهم فیلم ببینیم.

 فلش هم ندارم اتک جدید بدم کوثر برام بریزه. از این به بعد کوثر توی نوشته هام میشه میکو چون با کوثر دختر داییم قاطی میشه.داشتم میگفتم فلش ندارم اینترنت هم ندارم و من بدون اتک همچنان در حال انتظار به سر میبرم :((

یک روز از شدت علاقه به شخصیت های مورد علاقه ام و نرسیدن بهشون ( چون کارتونن کارتون!!) خودمو دار میزنم.

چهارشنبه گربه حمله کرده بود باشگاه و کلاس تعطیل شد و یکشنبه استاد جبرانی گذاشت ولی نرفتم. حالم بد بود که نرفتم. خداروشکر کارم به دکتر نکشید بدبخت میشدم عه:)

ناکجا اباد موعود هم یک هفته اس چپتر نداده بیرون و من تا جمعه میمیرم و زنده میشم تا بفهمم بقیه اش چیع.

ساعت دوازده شد و من همچنان نشستم برای خودم خیالبافی میکنم که فقط انشا ننویسم! 


مریم هم وبلاگشو بسته عخی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها