اجزعیییییییت
جزعااانه احوایههههه
اتعبت من هذا الحاله
اشوکد یخلصصصصصص اشوکددددددد
اه
یاد اون زمان افتادم که با کوثر دخترداییم همش اس ام اس بازی میکردیم اون موقع که هنوز ابتدایی بودیم اون موقع که تازه خونشونو عوض کرده بودند و از خونمون یک عاااالم دور شده بودند. بعد صدای بابا و داییم در اومده بود. چقدر دور شدیم از هم
درباره این سایت