محل تبلیغات شما

3

زندگی مثل داستانیه که از قبل نوشته شده. نوشته شده با تمام جزئیاتش. تو شخصیت اصلی این داستانی. مهم نی تو چی میخوای یا چیکار میکنی , اتفاقات میفتن پشت سر هم چون نویسنده اش میخواد. تو هم مجبوری قبول کنی و اون جوری که نویسنده میخواد نقش ایفا کنی. مهم نی از اینکه این اتفاق بیفته خورد بشی یا . حتی یک ذره هم نمیتونی جلوی اتفاق افتادن این حادثه رو بگیری. چون نویسنده میخواد نویسنده!!

گفتم. کوتاه مختصر یک جمله تند. فکر کردم حتی نشنید ولی شنید. یک پیشنهاد مسخره ی دیگه که بدردم نمیخوره. اون ادم به دردم نمیخوره.

روندمون رو برای تابستون میخوام عوض کنم.

کاش یک پولی برنده میشدم. یک 500 هزار تومن هم کافیه :((( واقعا تا اول شهریور دستمزد کارایی که میکنم دستم برسه خیلی دیره :(( باید یک جوری این 500 تومنو جور کنم. نمیخام از بابام بگیرم. 

کاش نمایشگاه کتاب نمیخریدم. الان پول داشتم. عا میتونم کتابامو بفروشم! یک عااالمه کتاب دارم. ولی خب نمیخام من کتابامو خیلی دوست دارم:( دلم میخاد یک روز یک کتاب خونه داشته باشم. یک اتاق پر از کتاب.

کاش عیدی پول میدادن پولم نمیدن:(( اخه میدونم عیدیم چیه:( 

اه کاش این بحث شروع نمیشد:(( تازه اگه 500 تومنو جور کنم میشه 1 ملیون. 

شیطونه میگه برم از همون بابام بگیرم ولی نمیشه چون قطعا میپرسه برای چی میخام.



همیشه درست میگه. 

 بش پیامک دادم تو زنگم زدی گفت اره نیومدی نگرانت شدم اوووووو چه عجییییب! حقیقتش یادم نمیاد چرا نرفتم!! 

معتاد بازی شدم باز. زورم میاد طراحی کنم. و نای هیچ کاری رو ندارم.

کفشی که یدن 500 تومن بود :(( خدا ه رو هیچ وقت نبخششششششششه :(((

اه 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها